در مورد عجایب هفتگانه و شواهد وجود تکنولوژی پیشرفته در زمان های قدیم خیلی میشه حرف زد ، کامنت های شما ها و مواردی که اشاره کرده بودین و موارد خیلی زیاد دیگه ای که هنوز غیر قابل توجیه هستن برای بشر . از اهرام پرو و تمدن اینکاها گرفته تا سنگ های انگلیس ، از شکل های عجیب ماداگاسکار تا مثلث برمودا .
اما همه اینها و مطالب با ارزش بلاگ های« میراث برزخ »و« دنیای اسرار آمیز» در مورد« داستان های آفرینش زمین وانسان» و «کتاب گم شده انکی» و مطالعاتی که تا حالا داشتم ؛ من رو به سمت این فرضیه سوق میده که تمدن بشری هر چند هزار سال یه بار نابود میشه و دوباره از اول شروع میشه . مثلاً میشه این طوری تصور کرد که تا چند سال دیگه ایران( یا هر کشور جنگ طلب و دارای فلسفه اسلامی دیگه ای و حتی خود کره شمالی ) به تکنولوژی تولید بمب اتمی میرسه ، بعد با شهاب هاش یه حمله به اسرائیل میکنه . موشک ها توی هوا توسط سپر موشکی آمریکا زده میشن و یه قارچ اتمی روی خاور میانه میاد و اثراتش به اروپا هم میرسه ، روسیه و چین از این طرف میان انتقام بگیرن و یه حمله دیگه به طرف آمریکا میرن ، آمریکا هم از اون طرف هم زمان موشک های خودش رو میفرسته و توی یک چشم به هم زدن کل دنیا توسط بمب های اتمی و هیدروژنی و غیره بمباران میشه ( یا هر سناریوی دیگه ای که خود تون دوست دارین ، مهم انفجار اتمیه ). یه توفان الکترومغناطیسی شدید کل جو کره زمین رو میگیره و از طرف دیگه تشعشعات اتمی اکثر موجودات زنده رو نابود میکنه .( همون آرماگدون که نوستراداموس پیش بینی کرده بوده یا به عبارت دیگه همون آخر زمان و روز قیامت مثلاً)
این حالت مرگ بار و غبار اتمی و توفان الکترومغناطیسی چند صد سال طول میکشه و تقریباً همه گونه های گیاهی و جانوری رو نابود میکنه ( طوفان نوح مثلاً) . از کل جمعیت زمین فقط اونهایی که زیر زمین یا توی غارها یا توی قطب بودن زنده میمونن و بقیه نابود میشن . پرنده ها و پستانداران اکثراً نابود میشن ، اما خزنده ها و حشرات که مقاوت شون بیشتره میمونن . اما خوب دچار جهش میشن و یه سری موجودات عجیب غریب به وجود میان (همون غول بیابونی و جن و لولو از این جور چیز ها ) .
بعد از گذشت چندین قرن طبیعت خودش رو دوباره میسازه و کم کم اثرات خرابکاری های بشر از بین میره . اما بشر که توی این سال ها یا زیر زمین بوده و یا توی سرمای قطب بعد از گذشت چند نسل کل آثار تمدن و تکنولوژی رو از یاد میبره و فقط داستان های اون باقی میمونه ،برای بچه هاش از وسیله ای تعریف میکنه که توی هوا میرفته وبچه های اون رو قالیچه سلیمون نام میدن . از جعبه ای تعریف میکنه که توش میشد اخبار رو دید و بچه هاش اون رو جام جهان نمای جمشید نام میدن و این طوری اسطوره ها و داستان ها شکل میگیره .
کم کم که هوا خوب میشه بشر باز به سطح زمین برمیگرده و شروع به مهاجرت به مناطق خوش آب و هوا میکنه ،( همون مهاجرت اقوام آریایی از سمت سیبری به فلات ایران مثلاً) و شروع به زندگی قبیله ای میکنه .یه سری که قوی تر هستن میشن رئیس قبیله و شاه و افرادی که زرنگ تر هستن خود شون رو جادوگر قبیله میکنن و یه سری قوانین میذارن که بتونن بقیه رو باهاشون کنترل کنن و برای خود شون و رئیس قبیله ها هم یه سری امتیازات مثل زن های فراوون و غذاهای بهتر در نظر میگیرن ، کم کم بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و آتشفشان ها باعث ترس بشر میشن و جادوگر ها ، خدایان رو تولید میکنن برای غلبه بر ترس شون . هر بار که بلایی میاد یه سری رو قربانی میکنن که خشم خدایان بخوابه . مدت ها با این باور ها سوار بقیه میشن و ادامه میدن .
کم کم که بشر پیشرفت میکنه به این نتیجه میرسه که تعداد خدایان رو کم کنه . اول 2 تا میکنه ، خدای خوبی و خدای بدی ( اهورا مزدا و اهریمن مثلاً) ، کم کم که پیشرفت میکنه میبینه که این هم ضایع هستش و میاد خدا رو یکی میکنه و قدرت اون یکی رو کم میکنه (الله و شیطان مثلاً) و دوران تک خدایی شروع میشه . کم کم تک خدایی ها قدرت شون بیشتر میشه ، جادوگر ها که این بار اسم پیامبر روی خود شون گذاشتن و بعضی ها شون هم دسترسی به منابع علمی گذشته داشتن ( غار حراء مثلاً) با وعده و ترس مردم رو وادار به باور (ایمان) میکنن . اما چه نوع وعده ای میتونن بدن که گندش در نیاد؟ وعده ای که کسی نتونه تکذیبش کنه ، وعده بعد مرگ . چون کسی تا حالا بعد مرگ زنده نشده . حالا وعده چی بدن؟ رسیدن به قدرت رئیس قبیله ها مثلاً :حوری و زن و قصر و پول و خوراکی از یه طرف و از طرف دیگه عذاب و آتش و بیچارگی . این طوری تک خدایی ها زیر سایه باور روز به روز قوی تر میشن و به طرف سرزمین های چند خدایی ها (کفار و بت پرستان) حمله میکنن . کم کم تک خدایی ها همه جا رو میگیرن . پیامبران یکی بعد اون یکی ظهور میکنن و هر کدوم با توجه به شرایط جامعه شون قوانین خاص خود شون رو بیرون میدن ( همون دین ) ، تا اینکه یه روز یکی شون فکر میکنه که دیگه به اوج پیشرفت رسیده و ادعای آخرین بودن رو میکنه . طبق معمول به خاطر محدودیت منابع و ازدیاد بشر، مجبور به رقابت با هم دیگه میشن و این بار جنگ بین تک خدایی ها صورت میگیره ( جنگ های صلیبی مثلاً ) و یه مدت به جون هم میافتن .
این حالت مرگ بار و غبار اتمی و توفان الکترومغناطیسی چند صد سال طول میکشه و تقریباً همه گونه های گیاهی و جانوری رو نابود میکنه ( طوفان نوح مثلاً) . از کل جمعیت زمین فقط اونهایی که زیر زمین یا توی غارها یا توی قطب بودن زنده میمونن و بقیه نابود میشن . پرنده ها و پستانداران اکثراً نابود میشن ، اما خزنده ها و حشرات که مقاوت شون بیشتره میمونن . اما خوب دچار جهش میشن و یه سری موجودات عجیب غریب به وجود میان (همون غول بیابونی و جن و لولو از این جور چیز ها ) .
بعد از گذشت چندین قرن طبیعت خودش رو دوباره میسازه و کم کم اثرات خرابکاری های بشر از بین میره . اما بشر که توی این سال ها یا زیر زمین بوده و یا توی سرمای قطب بعد از گذشت چند نسل کل آثار تمدن و تکنولوژی رو از یاد میبره و فقط داستان های اون باقی میمونه ،برای بچه هاش از وسیله ای تعریف میکنه که توی هوا میرفته وبچه های اون رو قالیچه سلیمون نام میدن . از جعبه ای تعریف میکنه که توش میشد اخبار رو دید و بچه هاش اون رو جام جهان نمای جمشید نام میدن و این طوری اسطوره ها و داستان ها شکل میگیره .
کم کم که هوا خوب میشه بشر باز به سطح زمین برمیگرده و شروع به مهاجرت به مناطق خوش آب و هوا میکنه ،( همون مهاجرت اقوام آریایی از سمت سیبری به فلات ایران مثلاً) و شروع به زندگی قبیله ای میکنه .یه سری که قوی تر هستن میشن رئیس قبیله و شاه و افرادی که زرنگ تر هستن خود شون رو جادوگر قبیله میکنن و یه سری قوانین میذارن که بتونن بقیه رو باهاشون کنترل کنن و برای خود شون و رئیس قبیله ها هم یه سری امتیازات مثل زن های فراوون و غذاهای بهتر در نظر میگیرن ، کم کم بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و آتشفشان ها باعث ترس بشر میشن و جادوگر ها ، خدایان رو تولید میکنن برای غلبه بر ترس شون . هر بار که بلایی میاد یه سری رو قربانی میکنن که خشم خدایان بخوابه . مدت ها با این باور ها سوار بقیه میشن و ادامه میدن .
کم کم که بشر پیشرفت میکنه به این نتیجه میرسه که تعداد خدایان رو کم کنه . اول 2 تا میکنه ، خدای خوبی و خدای بدی ( اهورا مزدا و اهریمن مثلاً) ، کم کم که پیشرفت میکنه میبینه که این هم ضایع هستش و میاد خدا رو یکی میکنه و قدرت اون یکی رو کم میکنه (الله و شیطان مثلاً) و دوران تک خدایی شروع میشه . کم کم تک خدایی ها قدرت شون بیشتر میشه ، جادوگر ها که این بار اسم پیامبر روی خود شون گذاشتن و بعضی ها شون هم دسترسی به منابع علمی گذشته داشتن ( غار حراء مثلاً) با وعده و ترس مردم رو وادار به باور (ایمان) میکنن . اما چه نوع وعده ای میتونن بدن که گندش در نیاد؟ وعده ای که کسی نتونه تکذیبش کنه ، وعده بعد مرگ . چون کسی تا حالا بعد مرگ زنده نشده . حالا وعده چی بدن؟ رسیدن به قدرت رئیس قبیله ها مثلاً :حوری و زن و قصر و پول و خوراکی از یه طرف و از طرف دیگه عذاب و آتش و بیچارگی . این طوری تک خدایی ها زیر سایه باور روز به روز قوی تر میشن و به طرف سرزمین های چند خدایی ها (کفار و بت پرستان) حمله میکنن . کم کم تک خدایی ها همه جا رو میگیرن . پیامبران یکی بعد اون یکی ظهور میکنن و هر کدوم با توجه به شرایط جامعه شون قوانین خاص خود شون رو بیرون میدن ( همون دین ) ، تا اینکه یه روز یکی شون فکر میکنه که دیگه به اوج پیشرفت رسیده و ادعای آخرین بودن رو میکنه . طبق معمول به خاطر محدودیت منابع و ازدیاد بشر، مجبور به رقابت با هم دیگه میشن و این بار جنگ بین تک خدایی ها صورت میگیره ( جنگ های صلیبی مثلاً ) و یه مدت به جون هم میافتن .
دوران خفقان تک خدایی ها این بار پیش میاد و چنان وارد زندگی خصوصی مردم میشن که یه سری شون دیگه خسته میشن و تصمیم میگیرن که با قوانین عقلی و منطقی خود شون رو اداره کنن نه با قوانین جادوگران قبیله ( رنسانس) . این گروه که از زیر یوق استثمار تک خدایی ها بیرون اومدن (لائیک ها مثلاً) به سرعت پیشرفت میکنن و روز به روز به تکنولوزی امروزی نزدیک تر میشن . توی این دوره یه سری از خرابه های تکنولوژی زمان ما رو پیدا میکنن و براشون سؤال میشه که انسان ها چطور تونستن ده هزار سال قبل و با اون تکنولوژی همچین شاهکار های رو تولید کنن( عجایب هفتگانه ) و بعد از گذشت چند قرن باز به تکنولوژی امروز و بمب اتمی میرسن و باز اختلافات از سر میگیره . باز یکی بقیه رو تهدید میکنه و باز جنگ اتمی و باز توفان الکترومغناطیسی و تشعشعات اتمی و باز همه چیز نابود میشه و این چرخه هر چند هزار سال یه بار تکرار میشه . شاید برای همین باشه که اهرام پرو 15 هزار سال قدمت دارن ولی مال مصر 5 هزار سال و توی هر 2 تا شون میشه تقریباً یه چیز رو دید .
شاید ما هم یه روزی به خاصیت های عجیب هرم پی بردیم و ما هم 3 تا هرم درست کردیم و یه چیز هایی رو توش گذاشتیم که نسل های بعدی بتونن پیشرفت های زمان ما رو ببینن . شاید تنها چیزی که میتونه در برابر توفان اتمی و الکترومغناطیسی مقاومت کنه همون هرم باشه ، کسی چه میدونه؟
در پایان باید این نکته رو بگم که قسمت های توی پرانتز و سبز رنگ تشبیه ها و تخمین های من بودن و پایه علمی ندارن و فقط برای ملموس تر شدن بحث اونها رو اضافه کردم . زیاد جدی نگیرین
در پایان باید این نکته رو بگم که قسمت های توی پرانتز و سبز رنگ تشبیه ها و تخمین های من بودن و پایه علمی ندارن و فقط برای ملموس تر شدن بحث اونها رو اضافه کردم . زیاد جدی نگیرین
با درود و سپاس فراوان : شهرام
خوشم میاد از درست درمون پست گذاشتنت همشهری
پاسخحذفسلام شهرام جان
پاسخحذفاین پست های تو همیشه برام جالبه چون موضوعاتش شبیه موضوعات مور عاقه خودمه
اما این روالی که الان شرح دادی به احتمال قوی اگر هم رخ بده با مسیر دیگه ای پیش میره توصیه می کنم دو تا سه گانه ی جان کریستوفر رو اگه نخوندی حتم بخونی خیلی جالب شرح داده.
چیزی که تو میگی تکرار وقایع گذشته خودمونه ولی من فکر می کنم اگر قرار باشه تمدن و بشر از اول شکل بگیره تغییرات خیلی مهمی خواهد داشت ... و سرعت شکل گیریش کاملاً متفاوت خواهد بود... یا خیلی سریعتر یا خیلی آهسته تر ... که براش دلیل هم دارم.
.
خلاصه که چاکریم
.
به امید تکامل تو و من و همه بشریت
در پناه حق باشی
سلام به همه
پاسخحذفآقا چیزایی که نویشتینا خودتون باور دارین؟
ممنون دوست عزیز
پاسخحذف*
*
درست شنیدم ؟؟ بهار خونه نشین شده؟؟؟ می گم نکنه مریض شده؟؟؟ شایدم عروس شده؟؟؟!!! حیف شد.. اینترنت تنها پل ارتباطی من با اون بود وحالا که تو نت نیست ازش بی خبرم
*
*
سلامت وشاد باشی
انشالله یک سفر کیش خدا قسمتت کنه
اولین بار این نظریه ات را به صورت کامنت در 360 دیده بودم، یادم نیست بلاگ کی بود اما برام جالب بود.
پاسخحذفمن دیدگاه دیگری دارم که با الهام از واقعیت زیر است
سیاره ی مریخ هم آب دارد و هم خاکش مستعد آن است که برخی گیاهان زمینی بتوانند در آن پرورش یابند (منبع ناسا)ـ
و سعی می کنم شواهد زیر را به هم مرتبط کنم
1) ادعا های مبتنی بر رویت بشقاب پرنده ها و موجودات فرازمینی
2) عجایب روی زمین مثل همین اهرام که حاکی از وجود تمدنهای پیشرفته در هزاران سال پیش بر روی زمین هستند
3) وجود دایناسورها
4) نابغه ترین انسان هم حد اکثر قادر است از 10 درصد توان ذهنش استفاده کند
...
دست کم واضح است که، با توجه به شرایط جوی و اتمسفر مریخ و فاصله اش از خورشید، انسان و موجودات زمینی نمی توانند در مریخ زندگی کنند، اما بعد از این که خبر وجود آب و چنین خاکی را در مریخ خواندم به ذهنم رسید که، با کمک علم ژنتیک، انسان ها روزی قادر خواهند بود گیاهان و موجوداتی را شبیه سازی کنند که بتوانند در شرایط مریخ به راحتی زندگی کنند. کافی است چند صد گونه ی خاص شبیه سازی شده از این موجودات ابتدایی مثل باکتری ها و گیاهان را به مریخ منتقل کنیم، پس از آن با توجه به نظریه ی تکامل داروین ظرف میلیونها سال خود به خود حیات کاملی در مریخ شکل خواهد گرفت.
گاها شاید لازم باشد که مسیر این تکامل را کنترل کنیم و جهش های ژنتیکی ناخواسته را که به شکل گیری دایناسورها و موجودات بی خاصیت می انجامند از بین ببریم، یا شاید هم خلق دایناسورها و سایر موجودات عجیب و غریب به صورت یک پروژه ی تحقیقاتی در مریخ انجام شود و سپس نابودشان کنیم.
تصور من این است که چون آن موجوداتی را که به مریخ فرستادیم با الهام از مدلهای زمینی شبیه سازی کردیم توانایی موجودات زمینی را نخواهند داشت. به بیان دیگر، این موجودات حداکثر می توانند در حد همتای زمینی خود باشند، و چون شبیه سازی آنها از ژن موجودات زمینی انجام شد اما تکاملشان در مریخ صورت پذیرفت به کمال یک موجود زمینی نمی رسند. به طوری که هوشمند ترین موجودی که در مریخ، با اینکه تا حدی شباهت های ظاهریش را با همتای زمینی خود حفظ کرده است حتی قادر نخواهد بود از آن 10 درصد توان ذهنی موجود زمینی هم برخوردار باشد. بر این اساس شاید ما موجودات دست چندمی باشیم که شبیه سازی شدیم
حال فرض کن میلیونها سال پیش موجودات هوشمند منظومه ای پیدا کردند که در آن سیاره ی ما (یعنی زمین) را مستعد پرورش حیات یافتند. پس از آن پروژه های تحقیقاتی شروع شد، گونه های مختلفی شبیه سازی کرده و به زمین منتقل کردند، گاها لازم بود برخی گونه های نا خواسته را نابود کنند، حتی جهت پیشرفت سریعتر تحقیقاتشان شاید لازم بود که از نزدیک با این موجودات ارتباط داشته باشند و آدمیان را آموزش دهند.
اما این سوال مطرح است که خود آن موجودات هوشمند چگونه به وجود آمدند؟ آیا موجودات هوشمند دیگری در کارند و در این صورت آنها چگونه به وجود امدند؟ جواب نهایی را باید به یک اتفاق نسبت داد که منجر به شکل گیری عناصر اولیه ی حیات شد که احتمالش وقوعش پس از بیگ بنگ کم هم نبوده. اما جای بحث بسیار دارد
سلام شهرام جون
پاسخحذفممنون
سلام
پاسخحذفراستش را بخواهی دارم از خواندن مطالبت که خیلی هم نزدیک به افکار خودمه حظ میبرم و خوشحالم که شما رو با این افکار و اعتقادات پیدا کردم
تندرست و شادمان و برقرار باشی
سلام فرزین عزیز . حیف که لینک نداری که بتونم بیام پیجت . برای همین اینجا جواب میدم . کاملاً اون نظریه ای که میگی رو هم قبول دارم . تو همین بلاگ میراث برزخ و دنیای عجایب که لینک شون کردم هم این نظریه به صورت کاملاً علمی و با دلایلش اثبات شده . توصیه میکنم یه نگاهی بنداز .
پاسخحذفدرود
پاسخحذفشهرام جان
دست مريزاد. هرچند هيچ كدوم از اين نظراتت رو قبول ندارم :) و معتقد هستم تا اون موقع يه نفر مي اد و دنيا رو نجات مي ده :)
براي همين من از الان چند تا مقني استخدام كردم تا فقط چاه بكنن.
تا اون زود تر بياد:)
پس بايد گفت تمام حرف هاي تو اصلن جالب نيست.
صد در صد تاكيد من بر جالب نبودن اين مطلب تويه :)
دمت گرم باحال بود
من که هر دفعه میام اینجا کلی اطلاعات جدید پیدا میکنم، کارت درسته شهرام جان
پاسخحذفسلام
پاسخحذففکر کنم این نوشته رو قبلاً هم تو 360 خونده بودم ولی الان اطلاعاتم نسبت بهش بیشتر شده.
درسته. این چرخه روی زمین در حال تکراره. ترم پیش درسی به نام «انسان، طبیعت، معماری» پاس کردم که دقیقاً همین مبحث توش بیان شد و استادمون کامل بازش کرد و توضیح داد. از معدود کلاس هایی بود که تمام بچه ها سر کلاس می اومدن و با جون و دل از مطالب استفاده می کردند. این جور بحث ها اینقدر برای ذهن های تنبل ما جذاب هست که بتونه درگیرمون کنه...
به نظر منم بسته به میزان از بین رفتن موجودات و تمدن های روی زمین این چرخه می تونه کند یا تندتر شکل بگیره.
ولی خداییش تصور این چرخه و روند با این نظم خاص خیلی آدم رو درگیر خودش میکنه. قدرتی که پشت این جریان هست باید این قدر زیاد و دقیق باشه که بگذاره تمام این حوادث بدون کم و کاستی پیش بره و پیش بره و پیش بره...
درود
پاسخحذفشهرام عزيز
جدا از شوخي واقعا اين پستت خيلي باحاله.
هر چند اين اينده ماست اگر همين طور پيش بره
Shahram e aziz salam
پاسخحذفkheili kheili az khoondane matlabet lezzat bordam, ideye besiar besiar jaleb va kameli dadi , vaghan ke zehne baz va pooyayi dari va kash hame mesle shoma amadeye shenidane in senario boodan!!! az linke matlab ham sepasgozaram azat. in adrese part 1 ta 3 az andromeda hast ke mizaram barat
http://limbolegacy.blogfa.com/cat-58.aspx
سلام شهرام جان
پاسخحذفبراتون ایمیل فرستادم و منتظر پاسختان هستم
با مهر: صادق اهری
دست شما بسیار مرسی جناب دکتر
پاسخحذفعوض پست کتاب میزاری اینجا؟
خدائیش کتف و کولت درد نکنه ... ولی خدائیش حال میفرمائیم
:)
پاسخحذفجالب بود این داستان و چه شود وقتی که این اتفاقا بیفته!!!!
و ممکنه که واقعا اینجور اتفاقی بیفته!!!!
راستی،افسانه ی جن و پری سه قسمتش رو نوشتن بچه ها!!!!سه شنبه هم قسمت چهارمش رو من می نویسم....
نگی نگفتما!!!!البته توی وبلاگم به روز شدنش رو اطلاع می دم....
سلام.
پاسخحذفبله درسته لينكو يادم رفت
http://thebiggestsecretpict.online.fr/ufo_et.htm
درباره كتاب انكي اون دوست عزيزم در وبلاگ lost book هر روز داره ترجمه ميكنه.
سلام آقاي بيطار
پاسخحذفمثل هميشه خوب بود..ممنون
خوشحالم كه برگشتين
مثلث برمودا و پيشگويي هاي نوستر هميشه برايم مرموز بوده...خيلي دلم ميخواد بفهمم واقعا چه خبره
آقا ما هر وقت این مطالب شمارو به سر صبر میشینیم میخونیم تا حدود زیادی کلک و پرمون میریزه
پاسخحذفخداییش خیلی مطالبت مفید و جالبه
دستت درد نکنه ایشالا چرخ گردونت همیشه بچرخه
سلام.
پاسخحذفمن فكر ميكنم اين مطلب كه نوشتي به موضوعات خوبي اشاره كردي.من فكر ميكنم اينطور كه داره پيش ميره به 2011 هم نميرسيم.
بله اون مال بعد عصر آهن است.
سلام
پاسخحذفمن رفتم اینجا کامنت گذاشتم
ولی گفتم شاید متوجه نشده باشید
http://charkhe-gardun.blogspot.com/2008/05/360.html?showComment=1255795687244#c8470367964659803220
چون پست قدیمی بود
خیلی جالب بود آقا
پاسخحذفسلام بزرگ مرد.چقدر دنیای مجازی رو دوست دارم که من رو با شرف و علم مسلم اشنا میکنه و یکیش تو هستی.
پاسخحذفهمونطور که میدونی با فرزین ۱۰۰% موافقم و جالبه که هم مرحوم پدر من ۱۰سال پیش این رو میگفتن که بشر به دست خودش به زودی نابود میشه و هم همسرم که پدرم رو نمیشناسه هم به این معتقده و من هم مثل شما و البته همون طور که اشاره کردی نوستراداموس هم.خوب ۵ تا آدم مهم این وسط به این امر ایمان دارن پس دیگه کیه که باور نکنه؟؟{ خنده..}
آقا همون بهتر که طرفش رفتید
پاسخحذفاز من می شنوید اصلاً هر وقت اسمش میاد کهیر بزنید تا طرفش نرید !!! والا !
بیچارمون کرد !
من رز سیاه ، 2 روزه که پاکم !
.
.
.
واقعاً ممنون ، شرمندم کردید
.
.
.
با اجازتون لینکتون ثبت شد
اسمش رو چرخ گردون گذاشتم
اگه مایل هستید به اسم خودتون باشه بفرمایید تا اصلاحش کنم
.
.
.
بازم ازتون ممنونم
سلام شهرام جان، خیلی چاکرم
پاسخحذفنه
اتفاقاً با نظرت خیلی هم موافق بودم و اصلاً هم تندی احساس نکردم، راستش چندبار هم به وبلاگت سر زدم ولی با این پیغام از سوی بروزر روبرو میشدم که:
The website at charkhe-gardun.blogspot.com contains elements from the site mehdi79b.mihanblog.com, which appears to host malware
در جواب یکی از کامنتهای قبلیت هم توضیح داده بودم این قضیه رو که احتمالاً ندیدیش.
به هر حال این دفعه چنین پیغامی درکار نبود و به نظر میاد که خوشبختانه مشکل رفع شده.
مواظب خودت باش دوست عزیز و آرزوی بهترینها
سلام
پاسخحذفبله در اون مطلب بود .واقعا هم به درد همين كار ميخورده.
کاش من يک بچه آهو مي شدم
پاسخحذفمي دويدم روز و شب در دشتها
توي کوه و دشت و صحرا روز و شب
مي دويدم تا که مي ديدم تو را
(ميلاد نور مبارک)
سلام اقای بیطار
پاسخحذفچرا بلاگ جدید اپ نمیکنید؟
با یک جاهاییش موافقم و با یک جاهاییش خیر
پاسخحذفخسته نباشی
سلام آقاي بيطار
پاسخحذفانگار سرتون خيلي شلوغه...هنوز آپ نكردين...
بي صبرانه منتظر مطالب جديد و تازه هستيم
دایی جون من مطالعه ای در این مورد نداشتم به خاطر همین نظر خاصی ندارم
پاسخحذفمرسی از بلاگای وزینت
سلام
پاسخحذفآقای بیطار من یه دوستی دارم همون مشکل منو داره.یعنی نمی تونه فایل ورد پرس رو بلاگ اسپات تبدیل و درون ریزی کنه.
فک کنم شاه کلید حل ماجرا شما باشید
یه لطفی در حقش بکنید !
سفارش کردم بیاد وبلاگتون تا راهنماییش کنید.
ممنونم از لطفتون.
فعلا
http://www.4shared.com/get/153526979/8cbc2849/348_ramin_pourandarjani_1.html
پاسخحذفاین فیلم مربوط به جشن فارغ التحصیلی دکتر اندرجانی است.
درود بر شما دوست عزیز. باز هم تشکر میکنم.
پاسخحذفمطلب شما رو با خواندم. بنده هم به عقاید شما احترام میگذارم.
خوشحال شدم که نظرتان را اینچنین صادقانه در مورد دیانت بهائی ابراز فرمودید. اگرچه پیش آمده است که با افرادی که اعتقاداتی شبیه شما داشتهاند هم صحبت شوم، اما این همصحبتی کوتاه بوده است. حالا خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدهام.
در مورد دیانت بهائی فکر میکنم شما با توجه به سیر تاریخی ادیان گذشته آن را بررسی کردهاید. با توجه به مطلبی که هماکنون نگاشتهاید، به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم استدالی برای شما بیاورم که دیانت بهائی همانند ادیان الهی دیگر به دام تعصب نخواهد افتاد و یا خرافه در آن راه پیدا نخواهد کرد. البته خودم تا حد زیادی با توجه به روح تعالیم بهائی، معتقدم که اگر هم دیانت بهائی دچار چنین مشکلاتی شود، شدت آن بسیار کمتر خواهد بود؛ اما فکر میکنم هنوز زود است که در مورد آیندهی دیانت بهائی نظر دهم. چرا که حتی در مدت کوتاه عمر خودم نیز این دیانت آنقدر پویا بوده و حرکت کرده که به تصور نمیآید؛ چه برسد مثلاً به هزار سال دیگر.
اما شما حق دارید که ادیان را در مسیر تارخیشان بررسی کنید و نقد نمایید. اتفاقاً بنده خیلی از موارد نقد و بررسی شما را قبول دارم و میپذیرم؛ مثلاً اینکه ادیان به تدریج سعی کردهاند خدا را برای بشر به صورت واحد در آورند. اما با این مطلب که پیامبران جادوگر بودهاند یا قصد و غرضی بر خلاف آنچه که ادعا میکردهاند داشتهاند، باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. من دلایلی دال بر این نمیبینم که پیامبران در صدد فریب مردم بوده باشند. حالا چه اینطوری باشد و چه نباشد، فارغ از اعتقادات قلبیام در مورد خدا و پیامبرانش، تعالیم دیانت بهائی را راهگشای بسیاری از مشکلات جامعهی بشری امروز میبینم.
من اعتقاد دارم که ادیان الهی قرار نیست همیشه سالم بمانند و دچار مشکلات نشوند. زیرا همانطور که واضح است، اگر ادیان را امری از جانب خداوند در نظر بگیریم، یک بار برای هزار سال (یا کمی کمتر یا بیشتر) تولید میشدهاند و بعد به دست مردم سپرده میگشتند. یعنی بسیاری از خطاهای انسانی و تفکرات مختلف که جزء لاینفک جوامع انسانی است، در سیر ادیان تأثیر میگذاشته است و همیشه خدا یا پیامبرش بالای سر مردم نایستاده بودهاند که بگویند اینجایش را اینجوری کن و آنجایش را آنجوری!
البته یقیناً شما مقتضیات هر دوره و زمانی را در نظر دارید. من فکر میکنم ما بیشتر با دیدگاه یک انسان قرن بیست و یکمی که هزاران برابر انسانهای قرون ماضی پیشرفتهتر است، به موضوع نگاه میکنیم. حالا معلوم نیست اگر ما در آن زمانهای گذشته که ادیان به اشکال دیگری مشاهده میشدند قرار داشتیم، چگونه قضاوت میکردیم.
این موضوع که ادیان مختلف باید با تغییرات زمانه کنار بیایند به معضلی تبدیل شده است که فکر میکنم عامل اصلی مشکلاتی است که به وسیلهی ادیان در سراسر جهان به وجود آمدهاند. اما همانطور که اشاره فرمودید نمیتوان بسیاری از فوایدی را نیز که ادیان برای بشر به ارمغان آوردهاند در نظر نگرفت.
به هر حال دیانت بهائی، سعی داشتهاست به روشی متفاوت با سایر ادیان این مشکل را که ادیان باید با تغییرات کنار بیایند (بلکه عامل پیشرفت تغییرات و جهتدهی به آنها باشند) را حل کند. در ادیان گذشته شاید وجود یک فرد عالم به علوم دینی برای پیروان ادیان لازم مینمود (البته نه آنطور که دیگران فکر میکنند!) اما امروزه دیگر چنین مسئلهای مورد قبول نسل بشری نیست که فرد یا افرادی به عنوان "عالم تر" و "برتر" و "باتقواتر" بر مردم حکمرانی نمایند یا حتی در ریزترین مسائل زندگی آنها دخالت کنند. امروزه دیانت بهائی، وجود هیئتهای انتخابی با دموکراسی واقعاً واقعی را راه حل انجماد دین میداند. و بسیاری جزییات دیگر که در اینجا مجال ذکر آنها نیست.
شما به زبان لغتی برخی از آثار دیانت بهائی که به عربی است، اشاره فرمودید. البته من فکر میکنم این مسئله را نمیتوان دال بر آن دانست که دیانت بهائی هم برگرفته از اسلام است. بسیاری از آثار دیانت بهائی به فارسی هستند و تعداد محدودی نیز کاملاً فارسی و بدون حتی یک عبارت عربی میباشند. یقیناً قضاوت در مورد این نحوهی انتخاب زبان، نیازمند مطالعات دقیقتر هم در مورد تاریخ و فضای شکلگیری دیانت بهائی و هم در مورد اعتقادات و درونمایهی این آیین است. به هر حال من حکم محکمی در این باره نمیدهم ولی فکر میکنم با آشنایی بیشتر در مورد اعتقادات و روح دیانت بهائی، نظر شما لااقل کمی تغییر خواهد نمود.
این نظر من بود با توجه به شناختی که تا کنون از این دیانت داشتهام. امیدوارم شما هم هر اعتقادی که دارید، در خدمت به بشریت و ساختن دنیایی بهتر، موفق باشید.
این بهترین و مهیجترین وبی بود که خاندم و من را به چالش هایی واداشت اما سیاره نایبر را برداشته اید که جالب ترین آنها بود...!
پاسخحذفالیاس:from
این موضوع خیلی جالب بود، اما من فکر میکنم که دنیا یک چرخه نیست که بخواد تکرار بشه و هر چند صد هزار یا میلیون سال از نوع بازسازی بشه
پاسخحذفتا حدودی با نظر آقای فرزین موافقم با این تفاوت که کنترل ژنتیکی در انسان و دیگر موجودات برای بالا رفتن کیفیت و توانایی اون موجود هست نه اینکه از کیفیت و توانایی کم کنه ( مثل توانایی استفاده از ذهن ) و اگر روزی قرار باشه انسان به مریخ بره و در اونجا به زندگی خودش ادامه بده، اگر احتیاج به دستکاری ژنتیکی داشته باشه در راستای سازگاری با اون محیط و بالا رفتن توانایی ها، ژنتیک انسان رو تغییر خواهند داد و اینکه بگیم موجودات شبیه سازی شده چون به یک سیاره ی دیگه منتقل میشن پس توانایی خودشون رو از دست میدن، به نظر من اشتباه هست.
در مورد قسمتی از متن که درباره ی چند خدایی ها و تک خدایی ها بحث کردی موافقم، چرا که این اتفاق حتی در جامعه ای پیشرفته تر از جامعه ی امروز رخ خواهد داد به دلیل اینکه در هر مقطع از زمان، مردمی هستند که قدرت تصمیم گیری برای خودشون نداشته باشند و تحت تاثیر عده ای قرار میگیرن که خودشون رو منجی بشریت یا پیامبر و... معرفی میکنن، و این یکی میتونه به صورت چرخه در بیاد
در کل مطلبت واقعا خوب بود و برای بحث کردن در موردش احتیاج به مطالعه بیشتر داره، و حداقل از سطح من که خیلی بالاتره
دایی جون من مطالعه ای در این مورد نداشتم به خاطر همین نظر خاصی ندارم
پاسخحذفمرسی از بلاگای وزینت
با یک جاهاییش موافقم و با یک جاهاییش خیر
پاسخحذفخسته نباشی
سلام
پاسخحذفبله در اون مطلب بود .واقعا هم به درد همين كار ميخورده.
سلام
پاسخحذفمن رفتم اینجا کامنت گذاشتم
ولی گفتم شاید متوجه نشده باشید
http://charkhe-gardun.blogspot.com/2008/05/360.html?showComment=1255795687244#c8470367964659803220
چون پست قدیمی بود
سلام آقاي بيطار
پاسخحذفمثل هميشه خوب بود..ممنون
خوشحالم كه برگشتين
مثلث برمودا و پيشگويي هاي نوستر هميشه برايم مرموز بوده...خيلي دلم ميخواد بفهمم واقعا چه خبره
دست شما بسیار مرسی جناب دکتر
پاسخحذفعوض پست کتاب میزاری اینجا؟
خدائیش کتف و کولت درد نکنه ... ولی خدائیش حال میفرمائیم
Shahram e aziz salam
پاسخحذفkheili kheili az khoondane matlabet lezzat bordam, ideye besiar besiar jaleb va kameli dadi , vaghan ke zehne baz va pooyayi dari va kash hame mesle shoma amadeye shenidane in senario boodan!!! az linke matlab ham sepasgozaram azat. in adrese part 1 ta 3 az andromeda hast ke mizaram barat
http://limbolegacy.blogfa.com/cat-58.aspx
سلام
پاسخحذففکر کنم این نوشته رو قبلاً هم تو 360 خونده بودم ولی الان اطلاعاتم نسبت بهش بیشتر شده.
درسته. این چرخه روی زمین در حال تکراره. ترم پیش درسی به نام «انسان، طبیعت، معماری» پاس کردم که دقیقاً همین مبحث توش بیان شد و استادمون کامل بازش کرد و توضیح داد. از معدود کلاس هایی بود که تمام بچه ها سر کلاس می اومدن و با جون و دل از مطالب استفاده می کردند. این جور بحث ها اینقدر برای ذهن های تنبل ما جذاب هست که بتونه درگیرمون کنه...
به نظر منم بسته به میزان از بین رفتن موجودات و تمدن های روی زمین این چرخه می تونه کند یا تندتر شکل بگیره.
ولی خداییش تصور این چرخه و روند با این نظم خاص خیلی آدم رو درگیر خودش میکنه. قدرتی که پشت این جریان هست باید این قدر زیاد و دقیق باشه که بگذاره تمام این حوادث بدون کم و کاستی پیش بره و پیش بره و پیش بره...
درود
پاسخحذفشهرام جان
دست مريزاد. هرچند هيچ كدوم از اين نظراتت رو قبول ندارم :) و معتقد هستم تا اون موقع يه نفر مي اد و دنيا رو نجات مي ده :)
براي همين من از الان چند تا مقني استخدام كردم تا فقط چاه بكنن.
تا اون زود تر بياد:)
پس بايد گفت تمام حرف هاي تو اصلن جالب نيست.
صد در صد تاكيد من بر جالب نبودن اين مطلب تويه :)
دمت گرم باحال بود